همهمه بچهها و بازیگوشی آنان و دویدن و شیطنتها میان صندلیها و ردیفهای آن نشاندهنده آن است که آنها با فیلمهای جشنواره ارتباط برقرار نمیکنند. آیا این افتخار و دستاوردی برای مدیران جشنواره است؟
به نقل از رسانه جو ، اولین روز رسمی جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان در تهران در حالی برگزار شد که دو فیلم لیپار به کارگردانی حسین ریگی و افسانه بناسان و غول چراغ جادو ساخته حبیب احمدزاده اکران شد. نکته جالب درباره اکران این دو فیلم موضوع مخاطبشناسی این آثار بود بطوریکه حتی مجریان نشستهای خبری نیز دوگانه درباره کودکان و نوجوانان و برای کودکان و نوجوانان را موضوع صحبت خود قرار داده بودند و از کارگردانان میپرسیدند که آیا فیلم شما صرفاً درباره کودکان بود و از آنان حرف میزد یا مخاطبین فیلم نیز کودکان و نوجوانان هستند؟ شاید این سؤال عجیب باشد اما این یک واقعیت غمبار است که جشنوارهای که برای کودکان و نوجوانان است و این را براحتی میتوان از نام و عنوان جشنواره نیز فهمید، دارای فیلمهایی است و حتی به فیلمهایی اعتبارات مالی داده است که شاید بچهها به معنای وسیع آن که شامل کودکان و نوجوانان است، حتی 10 دقیقه فیلم را تحمل نکنند.
فیلمهای دیروز جشنواره که البته هرکدام اثری آبرومند و انساندوستانه در سینمای کشورند، هر دو از این جهت ضربه میخوردند. فیلم “لیپار” که به اذعان کارگردانش در مصاحبه با ما دنبال مخاطبین نوجوان نبوده است و بیشتر برای بزرگسالان فیلم را ساخته است. او در گفتوگوی کوتاهی که داشت گفت که با صحبت تهیهکننده و مجریان فارابی بخشها و پیرنگهایی اضافه شده است که بتوان مخاطبین آن را تا حدی نوجوانان نیز تلقی کرد. او همینطور در پاسخ به سؤال ما درباره اینکه چرا یک قاب و نما از رابطه خوب و درخشان میان پسر نوجوان فیلم که نقش اول را دارد با پدر خود که بسیار خشن و سختگیر است تا پایان فیلم وجود ندارد گفت که من حتی قصد داشتم که پایان فیلم را باز بگذارم که در نهایت جملهای را به صورت صوتی بعد از پایان سکانس قرار دادم تا فیلم به یک پایانی برسد. چیزی که بدون شک برای فیلم کودکان و نوجوانان لازم است و اگر همین حرکت هم نبود دیگر باید فاتحه فیلم را به عنوان یک اثری که بتوان برای نوجوان پخش کرد خواند.
زمانی که فیلم در حال اکران بود همهمه بچهها و بازیگوشی آنان و دویدن و شیطنتها میان صندلیها و ردیفهای آن نشاندهنده آن بود که با فیلم ارتباط برقرار نکردهاند.
خصوصاً آنکه در اوایل فیلم زمانی که پسر نوجوان در بازداشتگاه پاکستان است نمایی غیر متعارف و زننده دیده میشود که بیشک نمایش آن برای بچهها امکان ندارد و برای ما جای سؤال بود که مسئولین جشنواره چگونه حاضر شدند که این سکانس را در مقابل چشمان دهها بچه نمایش دهند؟ آیا دبیر جشنواره حاضر است چنین نمایی را برای بچه خود نمایش دهد؟ تمام این جزئیات نشاندهنده حرف صادقانه و صریح کارگردان محترم است که فیلم من اصلاً برای نوجوانان ساخته نشده است بلکه بیشتر با این نیت ساخته شده تا تصویری زیبا و انسانی از سیستان و بلوچستان که در سینما کمتر دیده شده است نشان دهد که بنظرم در این امر جدای از بحث فوق تاحدی موفق است.
ریگی البته گفت که دوست دارد که برای بچهها بصورت ویژه فیلم بسازد. او از ضرورت توجه به قهرمانهای سیستان و بلوچستان مانند رستم گفت و قهرمان سیستانی که اولین مرزبان کشور در تاریخ است قهرمانی، بنام “هَمَّل”. این کارگردان درباره خشونت پدر فیلم هم بیان کرد که این یک واقعیت در اقوام بلوچ است اما در سالهای اخیر با افزایش مطالعه و کارهای فرهنگی و اجتماعی و خدمات اینترنتی برخی از این رفتارهای اشتباه تغییر کرده است.
فیلم “افسانه بناسان و غول چراغ جادو” که بیشتر یک مستند داستانی بود، به کمک روایتهای کودکانه نریشن شانس بیشتری در جلب و جذب مخاطبین کودک و نوجوان دارد اما آن نیز بخاطر شیوه و سبک خود چندان برای بچهها جذاب نیست مگر آنکه در تدوین و اضافه کردن بخشهایی بتواند مخاطبین بیشتری جذب کند.
البته قضاوت درباره جشنواره فیلم کودک در روز دوم جشنواره کمی زود است و باید تا روزهای آخر جشنواره منتظر بود و به تماشای فیلمها نشست. اما بنظر میرسد که این رویه یعنی از دست دادن مخاطبین جشنواره یعنی بچهها که صاحبان اصلی آن هستند که در سالهای اخیر قوت گرفته است در جشنواره امسال نیز تداوم داشته باشد. در این صورت باید از متولیان این جشنواره که در مصاحبهها و نشستهای خود اذعان دارند که دستآوردهای بسیار درخشانی در سالهای اخیر برای این جشنواره مهم و حیاتی آوردهاند، پرسید که چه دستآودری داشتهاید وقتی سرمایههای اصلی جشنواره و سینمای کودک در حال از دست رفتن است؟