مفسر فوتبال و منتقد سینما بعد از مدتها مبارزه با سرطان درگذشت و هنرمندان این ضایعه را دردناک دانستند و اعتقاد دارند جایش برای همیشه خالی میماند.
به نقل از رسانه جو، «حمیدرضا صدر» منتقد سینما و مفسّر فوتبال پس از طی دوران طولانی بیماری سرطان، امروز درگذشت. چند روز پیش، خانواده او از وخامت حال این چهره فرهنگی ـ ورزشی و توقف روند شیمی درمانی خبر داده بودند.
در پی درگذشت این منتقد فوتبال و سینما، در کنار تسلیت و سوگواری فوتبالیها و اهالی ورزش، برخی از هنرمندان ضمن ابراز تأسف و عرض تسلیت، در فضای مجازی به درگذشت او واکنش نشان دادند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
برزو ارجمند، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون
“انگشت شمارن آدمهایی که تأثیر شگرف بر زندگی دیگران میگذارن، با حرفاشون میتونی عاشق بشی، میتونی نگاهت به زندگی رو عوض کنی، میتونی سطح سوادت و بالا ببری و مهمتر از همه میتونی آدمتر زندگی کنی و تأثیر دکتر صدر اینگونه بود، پسوند آدم حسابی و عالیجناب برازنده اینگونه افرادی است، عالیجناب دکتر حمیدرضا صدر جایتان همیشه در قلب ما سبز خواهد بود. ”
علی زندی، بازیگر سینما
“حمیدرضا صدر بیشک یکی از معدود باسوادانی بود که گاهگداری در تلویزیون رفت و آمد داشت. مرد شیرین سخن با چهرهای دوست داشتنی که عاشقان فوتبال و سینما هیچ وقت لحن خاص و حرکات دستش وقتی با هیجان از فوتبال جزیره یا خاطرات روزهای دور فوتبال میگفت را فراموش نمیکنند.
بیشک قلم حمیدرضا صدر و یادگارهایی که در کتابهایش و نشریات ورزشی، هنری بهجا گذاشته گواهی است بر میزان سواد این مرد در حوزههای فرهنگ، ورزش، تاریخ و جامعه شناسی ورزشی.
سفرت به خیر آقای خاص”
احسان کرمی، بازیگر و مجری تلویزیون
رفیقم بود و عضوی از خانوادهام
همیشه در کنارم بود
همیشه یک مشاور و راهنمای بینظیر
همیشه همراه من و خانوادهام
دکتر صدر نه فقط با سواد بلکه آگاه بود
نازنین به معنی واقعی…
از شبی که فردایش برای آزمایش میرفت و از زمانی که آن جواب لعنتی آمد تا امروز دل من و همسرم آرام نداشت… اما امروز صبح 25 تیر1400 دکتر حمیدرضا صدر عزیزم به آرامش ابدی رسید و دل ما خون شد
به همسر نازنینش مهرزاد خانم دختر فهمیده و مهربانش غزاله، به خواهر عزیزش مهرناز جان و تمام اعضای محترم خانواده صدر از عمق جان تسلیت عرض میکنم… میدانم که میدانند همدردشان هستم…
روانش شاد”
حبیب رضایی، کارگردان و بازیگر
نشد…
وقتی آمد… مرگ را میگویم،
آنجا بودید،
آقای دکتر نازنین و بیجانشین…
نشد که بیشتر بمانید…
یادم باشد هر زمان وقتش بود، در کنار صدها، این را هم بپرسم،
از صاحب آسمان و زمین
غمگینم… بسیار و بسیار و بسیار… همین.